نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران
2 گروه فلسفه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی- دانشگاه یاسوج- یاسوج- ایران
3 زبان و ادبیات فارسی- دانشکده ادبیات و علوم انسانی- دانشگاه یاسوج- یاسوج- ایران
چکیده
این پژوهش با روش هرمنوتیکی- تحلیل و تبیین معنایی - به دنبال درک چرایی و چگونگی معنا و مفهوم دیالکتیک و گفتمان، ارتباط آنها و همسانی و ناهمسانی آن دو در تاریخ اندیشه غرب است. ازآنجاییکه؛ انسان همواره با حقیقت -بهعنوان مهمترین مفهوم- و حس حقیقتطلبی از گذشتههای دور تا اکنون سروکار داشته و دارد؛ و شاید این حقیقت و حقیقتطلبی انسان، دیرینهترین مفهوم فلسفی باشد که فلاسفه به آن پرداختهاند. دیالکتیک و گفتمان دو روش زبانی هستند که یکی برای درک و کشف حقیقت و دیگری برای ساخت حقیقت به وجود آمدهاند. دیالکتیک ابداع فلاسفهی باستانی است و گفتمان توسط اندیشمندان جدید ظهور یافته است. ازاینرو؛ زبان بهمثابه نقطهی اتکال آن دو؛ بنیادیترین ابزار تعامل انسانی است- که سازنده دنیای او نیز هست- و تنها وسیلهای است که میتواند حقیقت را به آدمی نشان دهد و فیلسوف بر خود میداند که با زبان و روشی درست حقیقت را آشکار کند. نتایج و یافتههای پژوهش نشان داد که رویهی گفتمان درواقع ادامهی سنت دیالکتیک است که با توجه به تغییرات اجتماعی و سیاسی دوران جدید شکل یافته است. این نوشتار درصدد است ضمن بررسی دو مفهوم دیالکتیک و گفتمان و سیر تحول آنها به تبیین رویه گفتمانی که در حقیقت ادامه سنت دیالکتیک است، بپردازد.
کلیدواژهها