نویسندگان
چکیده
چیستی فضیلت و چگونگی کسب آن از مباحث بنیادین اندیشه افلاطون است. وی هرچند به آموختنی بودن فضیلت قائل است در مقابل سوفسطائیان که خود را حکیم و آموزگار یونانیان و آموزگار فضیلت می دانستند از آموختنی نبودن فضیلت و نیز یگانگی آن در مقابل چندگانگی فضیلت نزد سوفسطائیان سخن می گوید. در یونان باستان فضیلت به معنی قابلیت شخص برای انجام موفقیت آمیز نقش هایش در دولت- شهر بود. فضیلتی که سوفسطائیان از آن سخن می گفتند و خود را آموزگار آن می دانستند به معنی موفقیت و کارآمدی برای دستیابی به قدرت بود. در مقابل افلاطون که در گفتگوهای اولیه خود هر یک از فضیلت ها را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار داد، پرسش از یکایک فضیلت ها را به ایده فضیلت برگرداند و در گفتگوهای بعدی خود فضیلت را شناخت و معرفت به خیر و عمل بر طبق آن می نامید. از نظر وی اگر کسی بتواند به شناخت ایده نیک نائل شود هرگز مرتکب عمل بد و رذیلت آمیزی نمی شود. این مقاله به تحلیل و بررسی آموزه سوفسطائیان و افلاطون درباره فضیلت و نتایج حاصل از آن می پردازد.
کلیدواژهها