نویسندگان
چکیده
چکیده: رابطه دین و سیاست بنیادی ترین مقوله به لحاظ اولیت و اولویت در اندیشه سیاسی اسلام به شمار می رود. مردودیت این رابطه موجب پیدایش «اسلام مسیحی» و یا «سکولاریزم دینی» و مقبولیت آن «اسلام محمدی» و «اندیشه ولایت فقیه» را به ارمغان خواهد آورد. «نهادسازی در اندیشه ولایت فقیه» از جمله الگوها و درسنامه های بازگشت ناپذیر در اندیشه سیاسی اسلام است. پیشینه و پیوستار اندیشه ولایت فقیه متاخذ و متاثر از مبانی قرآن، روایات و همچنین محصول تلاش فکری فیلسوفان و فقیهان شیعه است که مقارن با عصرغیبت ساختار و شاکله آن را بنیان نهادند. این رهیافت با نظریه پردازی فیلسوفانی چون فارابی، آغاز و در زمان امام خمینی به اوج و تکامل خود رسید. از اینرو، علمای شیعه با پذیرش ولایت فقیه به عنوان ثمره «خودبودگی اندیشه دینی» در برابر هویت های وارداتی و بیگانه فریب، هماره به صیانت از هویت وحیانی و ایمانی جامعه پرداخته و آن را نظامند کرده است.(وَ لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُو مِنینَ سَبیلاً، هیچگاه خداوند راهی برای پیروزی و تسلط کافران بر مسلمانان قرار نداده است. نساء/ ???) از مبدا دولت سازی در ایران الگوهای ارائه و اجرا شده غالب روشنفکران و دولتمردان، متاخذ و متاثر از اندیشه های اومانیزم، لیبرالیزم و تجربه مدرنیزم بوده است. پیروزی انقلاب اسلامی و پذیرش امام خمینی به عنوان پیش برنده انقلاب از سوی جریان های فکری سیاسی، موجب نظام سازی دینی در قالب ولایت فقیه و هنجارمند نمودن مناسبات میان حاکمیت سیاسی و مردم شد. ریل گذاری این فرایند را می توان الگوی توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی نام نهاد که در پیوند با ولایت فقیه تحقق یافته است. بی تردید گشودن پرسشهای وابسته و پیوسته در این زمینه، آن است که رابطه دین و سیاست در جهان اسلام چگونه است؟ آراء فیلسوفان و فقیهان در نظریه پردازی ولایت فقیه چیست؟ آیا جمهوری اسلامی با طرح مقوله ولایت فقیه از ظرفیت سازی لازم برای نظام سازی و توسعه سیاسی برخوردار است؟ در این نوشتار تلاش خواهد شد ولایت فقیه به عنوان مهم ترین فرایند توسعه سیاسی در اندیشه دینی با تاکید بر جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی،تحلیل و بازخوانی قرار خواهد گرفت.والسلام
کلیدواژهها